سلام مينا
من خيلي وقته دنبالتم هر جا هميشه
سلام
شعري كه نوشتين سروده ي شاعر گران قدر فريدون مشيري است
اتفاقا منم چند روزيه اين قطعه مكررا به ذهنم مياد
خيلي زيبا بود
لطفا از پايين بخوانيد به بالا .
لعل مقصر نيست!
زندگي ، گرمي دلهاي به هم پيوسته ست تا در آن دوست نباشد همه درها بسته ست . *در ضميرت اگر اين گل ندميده ست هنوز ، عطر جان پرور عشقگر به صحراي نهادت نوزيده ست هنوزدانه ها را بايد از نو كاشت .
آب و خورشيد و نسيمش را از مايه ي جان خرج مي بايد كرد .رنج مي بايد برد ،دوست مي بايد داشت ! *با نگاهي كه در آن شوق برآرد فرياد با سلامي كه در آن نور ببارد لبخنددست يكديگر را بفشاريم به مهرجام دلهامان را مالامال از ياري ، غمخواريبسپاريم به همبسرائيم به آواز بلند :-شادي روي تو !اي ديده به ديدار تو شادباغ جانت همه وقت از اثر صحبت دوستتازه، عطر افشان گلباران باد .
اين هم كامل اون شعر از جناب مشيري :
« دوستي »دل من دير زماني ست كه مي پندارد : « دوستي » نيز گلي ست ؛ مثل نيلوفر و ناز ، ساقه ي ترد ظريفي دارد . بي گمان سنگدل است آن كه روا مي داردجان اين ساقه ي نازك را -دانسته- بيازارد !*در زميني كه ضمير من و توست ، از نخستين ديدار ، هر سخن هر رفتار،برگ و باري ست كه مي رويانيم آب و خورشيد و نسيمش « مهر » است
با سلام .
بسم الله
خيلي قشنگ بود حال داد بسيار.
درد هاي دوستي يا بهتر غم هاي دوستي
از همون ها كه مي گه .
سلسله ي موي دوست حلقه دام بلاست
هركه در اين حلقه نيست فارق از اين ماجراست
دوستي كل هم بد درديه ولي هيچي هم به اندازش حال نمي ده .
در پناه مهدي (عج)
يا علي ابن ابي طالب (ع)
يا سلام!... مال فريدون مشيريه
دوستي؟ چه قدر زيباست اين كلمه براي دل هايي كه براي يك بار هم طعم تلخ تنهايي رو چشيدند،
امشب دلم خيلي گرفته ،فكر كنم هرچي بنويسم سوز و آه باشه...
و آه يعني:خدايا!
خيلي چيز ها رو مديون دوستاني مثل شما هستم
منو ببخشيد كه كم به وبلاگتون سر مي زنم.
قطعه شعر زيبايي بود . اگه دستم به شاعرش مي رسيد حتما يه ماچ ازش مي گرفتم .
راستي اگه وقتت يه كمي آزاد شد به وبلاگم سر بزن
آخه يه شعر واره از خودم ول كردم
منتظر حضور تاثير گذارتون هستم .
التماس دعا